شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ بعضي تهمتها هم بهت بخوره بد نيستا:) خودتو بيشتر ميشناسي! ديشب تا حالا فکرم مشغوله ميگم راس ميگنا منم کمتر از جريان اصلاحات نيستم..بالاخره گفتند که اونها هم حرفاشون اول مثل من بوده!:) ايندفه برم مجلس کانديد بشم و رييس افليت مجلس ما بشيم..تازه احساس کردم که سروش انگشت کوچيکه منه..بح بح بح چقدر کرامت داشتم و خبر نداشتم..شريعتي..سروش..بي ادب..اصلاحاتي بقيش هم شايد چن روز ديگه تو پيامرسان کشف شدم:)
رهگذريـــــــــــــــــــمـــ
جملگي در اين جهان رهگذريم / بس مهم باشد چه با خود ببريم
جملگي در اين جهان رهگذريم / بس مهم باشد چه با خود ببريم - ‍‍‍‍* راوندي *
سلام ... هميشه برايم سؤال بود گمانم وقتشه که بپرسم البته مدتي نبودم و جديداً که آمدم با اين مورد زياد روبرو ميشم .. اينکه نظر ديگري را کپي ميکنند يعني چه ؟ البته خودم فکر ميکنم تاييد آن نظر ميباشد اگر هم غير از اين است بفرماييد ممنون ميشوم . تا برسيم به مطلب فيدتان اگر در حد اطلاعات ما بود ، گفتگو کنيم .
سلام..خودم اولين باره که از اين لوس بازيا استفاده ميکنم..ولي همونيه که گفتيد..براي تاييد نظر شماست
پس اگر اينطور باشد لفظ لوس بازي مناسب نيست اما درک ميکنم شما چرا اين معنا را بکار برديد .
:) سلام استاد رهگذر ..واقعا چه ادماعي پيدا ميشن ها وچه برچسباعي به ادم مي زنن
چطور مگه؟ تيکه ميندازيد؟:)
سلام سيد کريم..بله واقعا:)
:) رهگذر دوس ت دارم سبد سبد
نوشته مرا تيکه پنداشتيد رهگذر دنيا ؟؟ !! يا مقصودتان شخص ديگري بود ؟
سيد کريم مرا به خير تو اميدي نيست شر مرسان!:)...جناب راوندي فرموديد که *درک ميکنم شما چرا اين معنا رو بکار برديد* که تيکه نبوود؟ چطور مگه؟ يعني چي درک ميکنيد؟
:) :) :) رهگذر مگه من امريکاعم؟؟:)
نيدونم..خودت ميدوني:)
شما خودتون نوشتيد که اولين باري بود که اين کار را انجام داديد و اينکار بنظرتان زياد درست نميآمد که آن لفظ را بکار برديد من از اين استنباط نوشتم که درک ميکنم اما بهيچوجه قصدم تيکه انداختن نبود و اين از فکري که داشتم پيداست .
استاد راوندي دکتر رهگذر ادم خوبي هستن دعبا نکنين باشون
ممنونم جناب راوندي...جمله شما از بس زيبا بود کپي کردم
دعبا چيه ما تازه با هم دوست شديم :-/
في البداهه از متن فيد شما سرودم قابلي نداشت @};-
از خودتون بود؟..بسيار عاليست@};-
سپاس ... اما من هميشه فکر ميکنم ما آدمها فقط براي امتحان اللهي است که به اين دنيا آمديم و اين فکر با تمام افکار ديگري که دارم در هم آميخته و در همه حال اين موضوع رو در نظر دارم .
منم قبول دارم
منم کلا همه چيو قبول دارم :)
و در مورد مرگ سعي ميکنم از ديدي که خداوند به اين امر دارند نگاه کنم و نه از ديد دنيا طلبان .
درود بر شما..منم قبول دارم..ولي بعضي وقتا يادمون ميره..خوش بحالتون
اما من هيچوقت يادم نميره در کنار تهمتهايي که شما نوشتيد و رسم دنيا شده که وقتي با غير همفکر خودمون برخورد ميکنيم به باد تهمت و افترا بگيريمش داشتم نا جوانمردانه کتک ميخوردم و عده زيادي با مشت و لگد مرا ميزدند اما مطلبي که در ان هنگام برايم خيلي عجيب بود اين بود که اصلاً احساس درد نميکردم و حتي موقعي که يک نفر با مشت محکمي به صورت من زد
من آنقدر ريلکس بودم که فقط ملاحظه کردم که عينکم دارد در هوا ميرود و دست دراز کردم و انرا گرفتم
هر چه به آنها ميگفتم شما اشتباه ميکنيد بيشتر جبهه ميگرفتند و با تکرار حرف من با حالت سؤالي بيشتر اقدام به کتک زدنم ميکردند .
تهمتهايي که رسم دنيا شده:(..درود بر شما..چطور مگه؟؟ شما توسط کي کتک ميخورديد؟؟..چرا احساس درد نميکرديد؟..يعني الان منم هيچي نگم؟:)
:) واي شما چقد خوبين راوندي بزرگوار
اره ديگه استاد رهگذر باس چيزي نگي :)
خوبي از خودتونه سيد خدا .... شما هم بگيد رهگذر دنيا مثل همين که الآن بعد از گذشت سي سال من دارم ميگم اما گفتن من فقط بخاطر اين بود که وقتي خدا باهات باشه تحت شديد ترين ضرب و شتم هم که باشي احساس درد نميکني و اين درسي بود که آنروز فهميدم .
سيد کريم :|..جناب راوندي نفهميدم الان..من بايد عکس العمل نشون بدم از اين تهمتها..رو حرفم و عقيدم پافشاري کنم و تهمت بشنوم...راستي شما زندان ساواک بوديد؟
لازم نيست شما روي عقيدت پا فشاري کني اونهم در اين محيط که سوءتفاهم زياد پيش مياد اما مهمترينا کار سياسي که من قبل از انقلاب کردم اين بود که
حدود سال پنجاه بود که براي خريد يک رساله از آقاي خويي به يک کتابفروشي نزديک ميدان بهارستان رفتم و وقتي خواستم تقاضاي خود را به فروشنده مطرح کنم ناخودآگاه گفتم *رساله آقاي خميني را داريد * ببخشيد امر مهمي پيش آمده و بايد با عجله بروم ... نه من زندان ساواک نبودم دست آن رژيمي ها هم روي من بلند نشده .
بدرود جناب راوندي..اخرش خريديد؟.. پس دست کي روتون بلند شده؟
آن موقع حدود پانزده سال داشتم مرحوم شوهر خاله ام که در راوند زندگي ميکردند مقلد ايشان بودند و نامشان از آنجا در خاطرم گذشته بود . فروشنده که انگار خودشم اينکاره بود با ترس و احتياط بمن اشاراتي کرد که منهم بلافاصله گقتم که رساله آقاي خويي رو ميخوام ... اما موضوع دوم را بيخيال بشيد چون دنباله دار ميشه و طولاني ... مقصودم از ذکر آن ، همان مطلبي بود که عرض کردم .. حسنيني زندگي بايد .
چه جالب..کاش موضوع دوم هم ميگفتيد..ميخاستم بشنوم..خيلي مممنونممم
هادي قمي
؟...
رهگذر دنيا
رتبه 0
0 برگزیده
147 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
رهگذر دنيا عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top